مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت ، که به چوپان پیری برخورد.
غذایش را با او تقسیم کرد و مدت درازی درباره ی زندگی صحبت کردند .
بعد صحبت به وجود خدا رسید .
مرد گفت : اگر به خدا اعتقاد داشته باشم باید قبول کنم که آزاد نیستم و مسوول هیچ کدام از اعمالم نیستم . زیرا مردم می گویند که او قادر مطلق است و اکنون و گذشته و آینده را می شناسد...
چوپان ناگهان و بی مقدمه زیر آواز زد و پژواک آوازش دره را آکند !
بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چیز و همه کسی !!!
صدای فریادهای چوپان نیز در کوهها پیچید و به سوی آن دو بازگشت .
سپس چوپان گفت : زندگی همین دره است ، آن کوهها ، آگاهی پروردگارند ؛ و آوای انسان ، سرنوشت او
آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا بگوئیم ، اما هر کاری که می کنیم ، به درگاه او می رسد و به همان شکل به سوی ما باز می گردد .
خداوند پژواک کردار ماست ...
پائولو کوئیلو
داستان زیبایی بود من عاشق داستان های کوئیلو هستم داستان هاشو ترجمه هم می کنم.
بای بای....
ممنون صالح جان از اینکه سر زدی
سلام پریا عزیز
از ابراز محبتت کمال امتنان را دارم با کمال میل در صورت امکان بنام کلبه وصال - سروش لینک و اعلام اسم فرموده تا اقدام کنم
ارادتمند شما سروش
ممنون سروش عزیز
شما هم با اسم وبلاگم لینک کنید
ممنون
سلام عزیزم
خیلی زیباست موفق باشی عزیزم
ممنون دوست خوبم
سلام عزیزم
داشتم میرفتم که دیدم یه خط قرمز تو یصفحه افتاده اسم قشنگ پریا رو دیدم گفتم نظر نداده نخوابیم
خیلی زیبا بود پریا جان من لذت بردم
ممنون
ممنون ثریا جوون
اقدام شد موفق باشی
سلام وقتی وارد وبلاگم شدید شک ندارم که گفتیید اخی بمیرم براش هیچی از وبلاگ نویسی نمیدونه. ولی اگه به این وبلاگ بیای میفهمی من .......
خب بگذریم من یه پیشنهاد خوب برای شما دارم ببینید من یه چت روم ساختم و حدودآ ۵ تا وبلاگ دارم وبلاگام به نظر خودم اخرت وبلاگن از شما میخواهم که به گروه ما بپیوندید بژیوندید برای هدف های بزرگ تر من میتوانم یکی از وبلاگ هایم را در اختیار شما قرار دهم که کارمون رو اغاز کنیم البته من و اجی ستاره اغاز کردیم ولی خیلی خوشحال میشم که اجی ژریا هم با ما همراه بشه شما علاوه بر مدیریت وبلاگ یکی از مدیران چت روم من میشوید من ارین ستاره پریا فکرشو بکنید یه گروه رویایی وتازه شما استعداد وبلاگ نویسی رو دارید ولی به علت کمبود علم در وبلاگ نویسی ان گونه که باید خودتونو نشون ندادید داشت یادم میرفت شما میتونید خیلی چیزا از من یاد بگیرید اوکیییییی اجی پریا یی گللل البته اگه بتونم اجی صداتون کنم. به خاطر غلت املاءی شرمنده اخه نیمه شبه بابا و مامانم خوابیدن و خودم املاءم ضعیفه. من هدف بزرگ تری هم دارم که اون سایت نویسی نه وبلاگ ولی باید گاماس گاماس (گام به گام)
سلام داداشی یاسر
ممنون از پیشنهادتون
فعلا اصلا وقت ندارم
انشالله سرم که خلوت تر شد خبرتون میکنم
سلام من اومدم وبلاگ خوبی داری عزیزم من لینکت کردم
چقدر دیر به روز میکنی اونم فقط یک مطلب؟خسته نباشی به خاطر خودت گفتم پیغام بعدی ادرس وبلاگ میزارم
سلام. داستان خیلی قشنگی بوود. واقعا درسته

راستی ممنون سر میزنی
خواهش
سلا م خوبم تو چطوری؟
زیبا بود اما خیلی روشنفکرانه
من آپیدممممممممممم